کد مطلب:316778 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

دست دزد، فلج می شود
مؤلف كتاب «باب الحوائج» در صفحه ی 284، آورده است كه:

شنیده شده است كه در شهر مشهد به هنگام زیارت قبر امام رضا علیه السلام، امام هشتم شیعیان جهان، یك نفر جیب بر، پول یكی از زائرین را با تردستی خاصی كه مخصوص این طبقه است از جیب او می رباید و لحظه ای بعد این جیب بر فلج می شود.

دزد بیچاره، كه از این پیشآمد غیر مترقبه خودش را باخته بود، با حالتی پریشان به حرم امام رضا علیه السلام می رود و برای شفا یافتن، خودش را به ضریح امام می بندد.

شب بعد امام رضا علیه السلام به خوابش می آید و دزد با التماس می گوید: یا امام رضا علیه السلام، مجازات من به خاطر سرقت پول مختصری از یك زائر بسیار سنگین است. برای این دزدی ناچیز، چرا باید بدین گونه فلج بشوم؟

امام رضا علیه السلام در پاسخش بیان می دارد: چون پس از دزدی، به نام من قسم دروغ خوردی، حضرت أباالفضل علیه السلام از این امر غصبناك شده و تو را به این صورت درآورده است! هنگامی كه مرد جیب بر از غضب پسر امیرالمؤمنین علیه السلام آگاه می شود شفای خود را از باب الحوائج می خواهد و توبه می كند كه از آن پس گرد كارهای ناروا نگردد. حضرت أباالفضل علیه السلام را شفا می دهد و بدین ترتیب



[ صفحه 70]



مردی كه عمر خود را با دزدی و جیب بری گذرانده بود به راه راست هدایت می گردد.



دریای صفا كان وفا بحر فتوت

ای جان جهانی همه قربان اباالفضل



با یاد اباالفضل غم از دل بزداید

هر درد شود چاره ز درمان اباالفضل



با شوكت احمد بود و صولت حیدر

ارباب خرد آمده حیران اباالفضل



مردافكن و لشكرشكن و خصم برانداز

سر پنجه و تیغ شرر افشان اباالفضل



سرهای سلحشور یلان از دم شمشیر

غلطان شده چون گوی به چوگان اباالفضل



در معركه ی جنگ بدی حیدر ثانی

شد چشم فلك خیره ز جولان اباالفضل



بر خوان كرم «هاتفی» زار گدایی است

بی بهره كجا می رود از خوان اباالفضل



شعر از «هاتف سمنانی»



[ صفحه 71]